رفتم باغ وحش از نگهبانه میپرسم ببخشید آقا قفس شیرا کجاست ؟ میگه بازدید
کننده ای ؟پَـــ نَ پَــــ نه از اقوامشون هستم اینورا کاری داشتم گفتم
سری بهشون بزنم
از تو حموم به مامانم می گم یه صابون بده میگه: مگه صابون نیست؟ میگم
پـَـَـ نَ پـَـَــــ تعدادمون زیاده میترسم یه وقت کم بیاد!!!!
اومدم در
یخچالو باز میکنم دنبال غذا مامانم میگه گشنته؟
پَـــ نَ پَــــ اومدم ببینم کی هی چراغ این تو رو خاموش روشن می کنه!
سر جلسه امتحان به جلوییم میگم سوال 3 رو بلدی؟! میگه آره می خوای!؟
میگم پَـــ نَ پَـــ نگرانت بودم میخواستم اگه ننوشتی بت بگم!!!
دوستم میگه چرا انقدر غذات کم شده ؟ میگم : تو رژیمم ... میگه رژیم لاغری
؟! ...پَـــ نَ پـَـــ رژیم صهیونیستی
رفتم پیش مامان بزرگم میگم خسته نباشى ننه دارى بافتنى میبافى؟
میگه پَــ نَ پَـــ دارم سبزه گره میزنم بختم باز شه یکى بیاد بگیرتم!!!
تو دستشویی سوسک بود با مگس کش کشتمش جنازشو ورداشتم ببرم بندازم
بیرون.خواهرم بین راه نگاه میکنه میگه کشتیش؟
پـَـَـــ نــه پـَـَـــ , تو دستشویی خوابش برده بود دارم میبرمش تو
رختخوابش بخوابه
به دوستم میگم دیشب تو کرمان یه پسره بنزین ریخته سرش خودشو تو خیابون اتیش زده...
میگه سوخت؟!
پَـــ نَ پَـــ یه جون گرفت رفت مرحله بعد !
دزد اومده خونمون همه جا رو بهم ریخته ... ۲ تا فرشمونو برده ...
زنگ زدیم پلیس اومده میگه خونتون دزد اومده؟
پـَــــــــ نَ پَــــــــ می خواستیم تغییر دکور بدیم گفتیم شما هم
بیاین نظر بدین !
رفتیم رستوران ... میگم ۲ تا جوجه لطفا
میگه جوجه کباب؟
پَ نه پَ ازین جوجه رنگیا ... یه قرمز بدین یه سبز
در حالی که مسافران در صندلیهای خود نشسته بودند، قطار شروع به حرکت کرد.
به محض شروع حرکت قطار پسر ۲۵ ساله ای که کنار پنجره نشسته بود پر از شور و هیجان شد. دستش را از پنجره بیرون برد و در حالی که هوای در حال حرکت را با لذت لمس می کرد فریاد زد: "پدر نگاه کن درختها حرکت می کنند" مرد مسن با لبخندی هیجان پسرش را تحسین کرد. کنار مرد جوان، زوج جوانی نشسته بودند که حرفهای پدر و پسر را می شنیدند و از حرکات پسر جوان که مانند یک بچه ۵ ساله رفتار می کرد، متعجب شده بودند.
ناگهان پسر دوباره فریاد زد: "پدر نگاه کن دریاچه، حیوانات و ابرها با قطار حرکت می کنند."
زوج جوان پسر را با دلسوزی نگاه می کردند. باران شروع شد چند قطره روی دست مرد جوان چکید. او با لذت آن را لمس کرد و چشمهایش را بست و دوباره فریاد زد: "پدر نگاه کن باران می بارد، آب روی من چکید!
زوج جوان دیگر طاقت نیاورند و از مرد مسن پرسیدند: "چرا شما برای مداوای پسرتان به پزشک مراجعه نمی کنید؟!"
مرد مسن گفت: " ما همین الان از بیمارستان بر می گردیم. امروز پسر من برای اولین بار در زندگی می تواند ببیند!"
صحنه های عجیب از طبیعت... ما بی تقصیریم
منفی فکر نکنید....
طبیعته دیگه گاهی هم اشتباه میکنه...
شبانگاهان که خورشید رخ در نقاب غروب می کشد و تاریکی دامن می گسترد، مرگ رنگ فرا می رسد، رنگ ها که در روز تمام چشم را پر می کردند و دیدن ورای آن را مانع می شدند، با رفتن خورشید، رخت بربسته، دیدن بی واسطه را ارزانی می دارند. رنگ ها خود پوشاننده حقایقند. ولی تاریکی درغیاب رنگ، اسرار را هویدا می سازد البته نه برای همگان که برای خاصان. شب قدر که شاه شب همه ایام است رستن از تمام رنگ ها و وابستگی ها و پیو ستن به حقیقت و بی رنگی است. " شب است خلوت توحید و روز شرک وعدد "
لیلة القدر شبى است که قرآن نازل شده است و ظاهراً مراد به قدر، تقدیر و اندازهگیرى است. خداى تعالى در آن شب حوادث یکسال را یعنى از آن شب تا شب قدر سال آینده را تقدیر مىنماید، زندگى و مرگ، رزق، سعادت، و شقاوت و چیزهایى از این قبیل را مقدر مىسازد.
------------------------------------------
ندایی در وادی شب قدر
ما قرآن را، در شب قدر، فرو فرستادیم.
تو شب قدر را چگونه شبی میدانی؟
شب قدر، از هزار ماه بهتر است.
در آن شب فرشتگان و روح (جبرئیل)، به اذن خدا، همه فرمانها و سرنوشتها را فرود میآورند.
آن شب، تا سپیده دمان، همه، سلام است و سلامت.
آیا کدامین شب؟ این امر بزرگ چیست؟ و این شب کدام است؟
آن شب فرخنده، که قرآن فرود آمده است، چه شب است؟
آن شب که از هزار ماه بهتر است، کدام لحظات گرانقدر است؟
آن شب، که فرشتگان فرود میآیند، و روح (جبرئیل) نیز فرود میآید، کدامین است؟
آن شب، که فرمانها و تقدیرها را به زمین میآورند، و بر طبق حکمت بر مینهند، و معین میدارند؟
آن شب، که تا سپیده دمان، همه لحظات آن، درود است و سلام، و رحمت است و سلامت، و ایمنی است و فرخندگی؟
این واقعیت بزرگ، که با "فعل مضارع" بیان شده است، و استمرار را میرساند چیست: "تنزل الملائکة و الروح …" فرشتگان و روح، همی فرود آیند، و همی فرود آیند، به کجا؟
آری، فرشتگان و روح، در هر سال، در شب هنگام "قدر" پیوسته فرود آیند، و به "اذن خدا"، هر "امری" و "تقدیری" را فرود آورند… این امر چگونه است؟ این فرشتگان نزد چه کسی میروند، و فرمانها و تقدیرها را به چه کسی میسپارند؟ آنجا که روح بزرگ فرود میآید کجاست؟ و آن آستان مقدس، و مطلع نور، و مرکز ناموس، که "کل امر"، به همراه فرشتگان، به جانب آن فرود آورده میشود، کدام آستان است؟ در شب قدر، فرودگاه فرشتگان آسمان، در کدام سرمنزل قدس، و مهبط مطهر است؟
---------------------------------
شب قدر است و طی شد نامه هجر
آن شب، که باید شکوائیه هجران را در نوردید، و به امید وصل و دیدار بیدار نشست، و از جام طهور "سلام"، تا "مطلع فجر"، سرمست بود، کدام شب است؟ از ابوذر غفاری روایت است که گفت: به پیامبر خدا گفتم: ای پیامبر! آیا شب قدر و نزول فرشتگان، در آن شب، تنها در زمان پیامبران وجود دارد، و چون پیامبران از جهان رفتند، دیگر شب قدری نیست (پیامبر فرمود: "نه، بلکه شب قدر، تا قیام قیامت هست."
آن شب، که شاعر حافظ قرآن، با الهام گرفتن از قرآن، آن شب را "شب وصل" مینامد، و نامه هجران را، در آن شب، طی شده و پایان یافته میخواند، کدام شب نورانی و دل افروز است؟ شبی که باید در عاشقی ثابت قدم بود، در طلب کوشید، و بیدار ماند و دیدار جست و احیا گرفت، و به نیایش پرداخت، و کار خیر کرد، و صالحات به جا آورد، و به نیازمندان رسید، و دانایی طلبید، و مذاکره علم کرد؟ شبی که در آن، کاری بیاجر نخواهد ماند؟ شبی که باید به یاد روی آن محبوب عزیز، و آن یار آواره از دیار، و پنهان رخسار، با دردمندیهای عاشقانه نالید، و دیدار روی او را از خدای طلبید؟ … کدام شب عزیز است؟
شب وصل است و طی شد نامه هجر
سلام فیه حتی مطلع الفجر
دلا در عاشقی ثابت قدم باش
که در این ره نباشد کار بی اجر
من از رندی نخواهم کرد توبه
و لو آذیتنی بالهجر و الحجر
برآی ای صبح روشن دل خدا را
که بس تاریک میبینم شب هجر
دلم رفت و ندیدم روی دلدار
فغان از این تطاول آه از این زجر
وفا خواهی جفاکش باش حافظ
فان الربح و الخسران فی التجر
----------------------------
خداوندا در این شب های قدر، منزلتی بما عطا کن
تا توفیق استجابت دعا و آمرزش گناهان از ما دریغ نگردد.
بی تردید، دانستن، فهمیدن، ایمان آوردن، چشم جان گشودن
و دل به این شبها سپردن، خود از همان توفیقات است.
امید که در چنین شبی بزرگ از این فیض و نعمات
بی بهره نمانیم و ملتمسین دعا را هم از یاد نبریم.
آمد آن ماهی که نامش رمضان است
معده از آمدنش شدیدا نگران است !
.
.
.
اندکی صبر …
“زولبیابامیه ” نزدیک است !
.
.
.
باز ماه رمضان آمدست و روزه / رایگان گشت بلیط اتوبوس و موزه
باز در بند شدند لات و ابلیس و هبل / باز بلبل به چمن می فروشد غمزه
بعد افطار دلت گرد و قلمبه گردد / بس که خوردی کباب جوجه یکروزه !
.
.
.
ما فردا شب واسه افطارمیایم خونتون
(ستادایجاد رعب و وحشت درماه رمضان) !
.
.
.
تابلو هلال احمر رو به غضنفر نشون میدن
میگن معنی این تو جاده چیه؟
میگه به ماه مبارک رمضان نزدیک میشوی !
.
.
.
به طرف میگن چرا روزه نمیگیری؟
میگه : مشکل دارم، نمیشه
مشگن مشکلت چیه ؟
میگه : گرسنه ام میشه !
.
.
.
ای کسانیکه روزه نمیگیرید…….حداقل افطار کنید….. !
چون از قدیم گویند کار را آن کرد که تمام کرد !
.
.
.
هرچند که روزه است حاجی رمضان
تا خرخره می خورد حقوق دگران
یک ذره غبار اگر رود توی گلوش
از بابت روزه می شود دل نگران !
.
.
.
در خانه ما ز خوردنی چیزی نیست
ای روزه میا وگرنه خواهم خوردت !
.
.
.
چون ندارم چیز بهر خوردنم
ماه روزه ،روزه خواری می کنم
چون به پایان می رسد ماه صیام
از فراقش آه و زاری می کنم !
.
.
.
سحرگاهان به قصد روزه داری// شدم بیدار از خواب و خماری
برایم سفره ای الوان گشودند// به آن هر لحظه چیزی را فزودند
برنج و مرغ و سوپ وآش رشته// سُس و استیک با نان برشته
خلاصه لقمه ای از هرچه دیدم// کمی از این کمی از آن چشیدم
پس از آن ماست را کردم سرازیر// درون معده ام با اندکی سیر
وختم حمله ام با یک دو آروغ// بشد اعلام بعداز خوردن دوغ
سپس یک چای دبش قند پهلو// به من دادند با یک دانه لیمو
خلاصه روزه را آغاز کردم// برای اهل خانه ناز کردم
برای اینکه یابم صبر و طاقت// نمود م صبح تا شب استراحت
دوپرس ِ کلّه پاچه با دو کوکا// کمی یخدر بهشت یک خورده حلوا
به افطاری برایم شد فراهم// زدم تو رگ کمی از زولبیا هم
وسی روزی به این منوال طی شد// نفهمیدم که کی آمد و کی شد
به زحمت صبح خود را شام کردم// به خود سازی ولی اقدام کردم
به شعبان من به وزن شصت بودم// به ماه روزه ده کیلو فزودم
اگرچه رد شدم در این عبادت// به خود سازی ولیکن کردم عادت
خدایا ای خدای مهر و ناهید// بده توش و توانی را به« جاوید»
که گیرد سالیان سال روزه// اگرچه او شود از دم رفوزه
خوشبخت ترین فرد کسی است که بیش از همه سعی کند دیگران را خوشبخت سازد.
زرتشت
شب کریسمس بود و هوا، سرد و برفی.
پسرک، در حالیکه پاهای برهنهاش را روی برف جابهجا میکرد تا شاید سرمای برفهای کف پیادهرو کمتر آزارش بدهد، صورتش را چسبانده بود به شیشه سرد فروشگاه و به داخل نگاه میکرد.
در نگاهش چیزی موج میزد، انگاری که با نگاهش ، نداشتههاش رو از خدا طلب میکرد، انگاری با چشمهاش آرزو میکرد.
1- شش سال اوّل زندگی
• گریه نکن
• شیطونی نکن
• دست تو دماغت نکن
• تو شلوارت پی پی نکن
• مامانت رو اذیّت نکن
• روی دیوار نقاشی نکن
• انگشتت رو تو پریز برق نکن
• دمپایی بابا رو پات نکن
• به خورشید نگاه نکن
• شب ها تو جات جیش نکن
• تو کمد مامان فضولی نکن
• با اون پسر بی تربیته بازی نکن
• اسباب بازی ها رو تو دهنت نکن
• زیر دامن شمسی خانوم رو نگاه نکن
• دماغت رو تو لوله جاروبرقی نکن
2- دوره دبستان
• موقع رفتن به مدرسه دیر نکن
• پات رو تو جامیزی نکن
• ورق های دفترت رو پاره نکن
• مدادت رو تو دهنت نکن
• به دختر های مدرسه بغلی نگاه نکن
• تخته پاک کن رو خیس نکن
• حیاط مدرسه رو کثیف نکن
• با دختر های شمسی خانوم آمپول بازی نکن
• دست تو کیف بغل دستیت نکن
• تخته سیاه رو خط خطی نکن
• گچ رو پرت نکن
• تو راهرو سرو صدا نکن
• تو کلاس پچ پچ نکن
• ATARI بازی نکن
3- دوره راهنمایی
• ترقّه بازی نکن
• SEGA بازی نکن
• جا های بد بد فیلم ها رو نگاه نکن
• موقع برگشتن از مدرسه دیر نکن
• تو کوچه فوتبال بازی نکن
• دست تو جیبت نکن
• با مامانت کل کل نکن
• تو کلاس صحبت نکن
• بعد از ظهر سروصدا نکن
• با دختر شمسی خانوم منچ بازی نکن
• اتاقت رو شلوغ نکن
• روی میز بابات کتاب هات رو ولو نکن
• عکس لختی تماشا نکن
• با بچّه های بی ادب رفت و آمد نکن
• جرّ و بحث نکن
4- دوره دبیرستان
• با کامپیوتر بازی نکن
• تو حموم معطّل نکن
• تقلّب نکن
• با دوستات موتورسواری نکن
• عصر ها دیر نکن
• با دختر شمسی خانوم صحبت نکن
• با بابات دعوا نکن
• تو کلاس معلّم تون رو مسخره نکن
• تو خیابون دنبال دختر ها نکن
• مردم آزاری نکن
• نصف شب سرو صدا نکن
• فیلم سوپر نگاه نکن
• وقتت رو با مجله تلف نکن
• چشم چرونی نکن
5- دوره دانشگاه
• رشته ای رو که دوست داری انتخاب نکن
• ?? ساعته چت نکن
• سر کلاس درس غیبت نکن
• با دختر شمسی خانوم دل و قلوه ردّ و بدل نکن
• خیابون ها رو متر نکن
• تو سیاست دخالت نکن
• با دختر های مردم هر کاری دلت خواست نکن
• شب برای شام دیر نکن
• با مأمور پلیس کل کل نکن
• چراغ قرمز رو عشقی رد نکن
• موبایلت رو Reject نکن
• حذف پزشکی نکن
• آستین کوتاه تنت نکن
• همه رو دو دره نکن
6- دوره سربازی
• مو هات رو بلند نکن
• روت رو زیاد نکن
• از اوامر سرپیچی نکن
• فرار نکن
• با اسلحه شوخی نکن
• غیبت نکن
• به آینده فکر نکن
• درگیری ایجاد نکن
• به فرمانده بی احترامی نکن
• غیر از خدمت به هیچ چیز دیگری فکر نکن
• با رئیس عقیدتی جرّ و بحث نکن
• اعتراض نکن
• با دختر شمسی خانوم نامه نگاری نکن
• از تلف شدن وقتت ناله نکن
• از آشپزخونه دزدی نکن
7- دوره شوهر بودن
• با زنت شوخی نکن
• زنت رو با دختر شمسی خانوم مقایسه نکن
• به زنت خیانت نکن
• با دوستانت الواتی نکن
• تو Orkut خودت رو Single معرفی نکن
• به زن های دیگه نگاه نکن
• موبایلت رو قایم نکن
• از عکس های قبل از ازدواجت نگهداری نکن
• پولت رو خرج دوستات نکن
• رفتار دوران مجرّدی رو تکرار نکن
• غیر از زندگی مشترک به هیچ چیز فکر نکن
• ریسک نکن
• بدون اجازه زنت هیچ کاری نکن
8- دوره پدر بودن
• بچّه رو تنبیه نکن
• به بچّه بی توجّهی نکن
• بچّه ت رو با بچّه های دیگه مقایسه نکن
• به بچّه توهین نکن
• بچّه رو از بازی منع نکن
• بچّه ت رو به کتک زدن بچّه دختر شمسی خانوم تشویق نکن
• با بچّه کل کل نکن
• بچّه رو محدود نکن
• بچّه رو از جنس مخالف دور نکن
• به مادر بچّه بی توجّهی نکن
• بچّه رو به هیچ چیز مجبور نکن
• آزادی بچّه رو محدود نکن
• به حلال زاده بودن بچّه شک نکن
• از خواست های بچّه چشم پوشی نکن
9- دوره پیری
• برای بچّه هات مزاحمت ایجاد نکن
• نوه هات رو لوس نکن
• با پیرزن های دیگه معاشرت نکن
• به خاطراتت فکر نکن
• پولت رو خرج نکن
• هوس جوونی نکن
• غیر از آخرتت به هیچ چیز فکر نکن
• با زنت بی وفایی نکن
• از رفتن به خانه سالمندان احساس نارضایتی نکن
• لباس شاد تنت نکن
• به بیوه شدن دختر شمسی خانوم توجّه نکن
• تو وصیتنامه ، هیچکس رو فراموش نکن
• از گذشته ناله نکن
• به هر کی رسیدی ، نصیحت نکن
• به آینده فکر نکن
10- دوره پس از مرگ !
• حالا دیگه دوره نکن تموم شد ! حالا هر غلطی دلت می خواد بکن ....
• ...... بکن
• ....... بکن
• ..... بکن
• ..... بکن
• ..... بکن
• ..... بکن
• ..... بکن
• ...... بکن
• ...... بکن
• ..... بکن
• ..... بکن
• ..... بکن
• ..... بکن
با جهانیان باید با زبان و ادبیات جهانی برای ارتباط موثر صحبت کرد، نه زبان و ادبیات ملی ...
ترجمه گفتارهای سیاسی مسئولان
در رسانههای خارجی
گاهی مسئولان کشور فراموش میکنند که در عرصه بینالملل بایستی به گونهای سخن بگویند که افراد با فرهنگها و زبانهای مختلف متوجّه منظور آنها شوند. در زیر نمونههایی واقعی از ترجمه سخنان رییس جمهور و رییس مجلس در رسانههای خارجی آمده است.
آقای احمدینژاد
جمله آقای احمدی نژاد به فارسی چنین بود: «غرب دست از بچه بازی بردارد و با دُم شیر بازی نکند!»
لوماتن سخن رییس جمهور را چنین نقل کرد: « احمدی نژاد گفت که غرب دست از لجاجت و تجاوز به کودکان بردارد و با شیرها بازی نکند»
نشریه اسپانیایی ال پاییس نیز نوشت: «رییس جمهور ایران غرب را متهم به کودک آزاری کرد و گفت که شورای امنیت نباید با شیرها بازی کند»
نشریه لا کرودونیای ایتالیا نیز نوشت: «احمدی نژاد به غربیها هشدار داد که نباید با لجبازی به کودکان تجاوز کنند و شیرها را بکشند»
آقای لاریجانی
جمله علی لاریجانی: با نشان دادن « لولو» ی شورای امنیت، مردم ایران رو به قبله نمیشوند.
ترجمه روزنامه نیوزویک: علی لاریجانی گفته است که اگر شورای امنیت مثل موجوداتی که بچهها را میترسانند ظاهر شود، مردم ایران به سوی قبله مسلمانان جهان دراز نمیکشند.
ترجمه نشریه اسپانیایی ال پاییس: علی لاریجانی گفت که اگر شورای امنیت چیز ترسناکی را هم به ایرانیان نشان دهد، باز هم مردم ایران به سوی عربستان سعودی نمیخوابند.
ترجمه نشریه فرانسوی اومانیته: علی لاریجانی گفت که دراز کشیدن ایرانیان به سوی مرکز اعتقادات مسلمانان بستگی به این دارد که آنها از موجودات افسانهای بترسند، این یک داستان ایرانی است
آموخته ام که با پول می شود خانه خرید ولی آشیانه نه، رختخواب خرید ولی خواب نه، ساعت خرید ولی زمان نه، می توان مقام خرید ولی احترام نه، می توان کتاب خرید ولی دانش نه، دارو خرید ولی سلامتی نه، خانه خرید ولی زندگی نه و بالاخره ، می توان قلب خرید، ولی عشق را ن...ه. آموخته ام ... که تنها کسی که مرا در زندگی شاد می کند کسی است که به من می گوید: تو مرا شاد کردی آموخته ام ... که مهربان بودن، بسیار مهم تر از درست بودن است آموخته ام ... که هرگز نباید به هدیه ای از طرف کودکی، نه گفت آموخته ام ... که همیشه برای کسی که به هیچ عنوان قادر به کمک کردنش نیستم دعا کنم آموخته ام ... که مهم نیست که زندگی تا چه حد از شما جدی بودن را انتظار دارد، همه ما احتیاج به دوستی داریم که لحظه ای با وی به دور از جدی بودن باشیم آموخته ام ... که گاهی تمام چیزهایی که یک نفر می خواهد، فقط دستی است برای گرفتن دست او، و قلبی است برای فهمیدن وی آموخته ام ... که راه رفتن کنار پدرم در یک شب تابستانی در کودکی، شگفت انگیزترین چیز در بزرگسالی است آموخته ام ... که زندگی مثل یک دستمال لوله ای است، هر چه به انتهایش نزدیکتر می شویم سریعتر حرکت می کند آموخته ام ... که پول شخصیت نمی خرد آموخته ام ... که تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگی را تماشایی می کند آموخته ام ... که خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید. پس چه چیز باعث شد که من بیندیشم می توانم همه چیز را در یک روز به دست بیاورم آموخته ام ... که چشم پوشی از حقایق، آنها را تغییر نمی دهد آموخته ام ... که این عشق است که زخمها را شفا می دهد نه زمان آموخته ام ... که وقتی با کسی روبرو می شویم انتظار لبخندی جدی از سوی ما را دارد آموخته ام ... که هیچ کس در نظر ما کامل نیست تا زمانی که عاشق بشویم آموخته ام ... که زندگی دشوار است، اما من از او سخت ترم آموخته ام ... که فرصتها هیچ گاه از بین نمی روند، بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد آموخته ام ... که آرزویم این است که قبل از مرگ مادرم یکبار به او بیشتر بگویم دوستش دارم آموخته ام ... که لبخند ارزانترین راهی است که می شود با آن، نگاه را وسعت داد.
چارلی چاپلین
چیزی متشکل از 12 مورد وجود دارد که دختر خانم ها را در همان شروع انتخاب و تصمیم گیری برای ازدواج به اشتباه می اندازد. به عبارت دیگر، شما دختر خانم های خوب و خوشبخت باید برای انتخاب شوهر مناسب از این ۱۲ خطایی که در زیر خواهید خواند کاملا دوری کنید:
۱. تهیه یک فهرست بلند بالا از خصوصیات همسر مورد نظر با تمام جزئیات و ریزه کاری ها اشتباه است. درست است که باید فردی را انتخاب کنید که خصوصیات او به نظرات شما شبیه تر باشد اما اگر زیاده از حد محافظه کارانه عمل کنید و تمام زیر و بم او را مورد قضاوت قرار دهید، بالاخره مواردی پیش می آید که با فهرست شما همخوانی ندارد و همین موضوع باعث می شود به دلیل مسائل جزئی، فرد مورد نظر را قبول نکنید.
۲. اگر تا یک سنی ازدواج نکرده اید و حالا فکر می کنید دیر شده و دیگران شما را زیر ذره بین قرار داده اند و بعد فقط به همین دلیل، فورا به یک خواستگار بله می گویید، بسیار اشتباه می کنید.
۳. مقایسه همیشه کار را خراب می کند. اگر دائم خواستگارها را با هم یا با سایر افرادی که اطرافتان هستند و مورد تایید شما قرار گرفته اند، مقایسه کنید، مطمئنا نمی توانید تصمیم درستی بگیرید.
۴. اگر از آن دسته آدم هایی هستید که دو دستی به غم و غصه یا گذشته چسبیده اید، اشتباه می کنید. اگر به هر دلیل موقعیت هایی را در گذشته از دست داده اید، دیگر به آن فکر نکنید. پویا باشید و خودتان را برای آینده آماده کنید.
۵. بعضی ها به خودشان اجازه نمی دهند کسی را دوست داشته باشند و این مسئله برایشان مشکل ایجاد می کند. مثلا ممکن است فردی از بسیاری جهات مورد تایید شما و دوست داشتنی باشد اما به دلیل حرف و حدیث بی منطق و دور از عقل دیگران، مورد تایید خیلی ها قرار نگیرد. در این شرایط اگر فرصت دوست داشتن و بله گفتن را از خودتان بگیرید، خطای بزرگی مرتکب شده اید.
۶. گاهی بعضی دختر خانم ها اعتماد به نفس پایینی دارند و فکر می کنند پر از اشکال هستند و مورد تایید دیگران قرار نمی گیرند، در حالی که اگر به نکات مثبت خودشان توجه کنند، از خیلی ها بهتر به نظر می رسند.
۷. در مواردی، دختر خانم ها انتظار دارند فورا عشق و علاقه شدید و رویایی بین آنها و همسر آینده شان به وجود بیاید و به عبارتی طرف مقابل فورا یک دل نه صد دل عاشقشان بشود. وقتی چنین توقعی دارند و زلزله مورد نظر آنها اتفاق نمی افتد، فورا دلسرد شده، عقب می کشند. اگر انتظار دارید در همان برخورد اول یک رابطه شدید عاشقانه به وجود بیاید؛ جلوی این ازدواج، یک پرچم قرمز بزرگ نگه داشته اید. با این کار واقع بینی را کنار گذاشته اید، در حالی که دنیای ما کاملا واقعی است.
۸. مرد ایده آل زندگی شما با مردهای به اصطلاح ایده آل فیلم ها کاملا فرق می کند. به عبارتی منتظر چنین موجوداتی نباشید، چون فقط به فیلم ها تعلق دارند.
۹. گاهی دخترها سراغ فردی می روند که هیچ شباهتی به آنها ندارد و فقط به یک دلیل خاص مورد تایید آنهاست. یادتان باشد تنها با یک خصوصیت نمی توان زندگی کرد.
۱۰. تمرکز روی نکات منفی خطای بزرگی است. یادتان باشد اگر به هر دلیلی درباره مردها احساسات منفی در شما وجود داشته، آنها را کنار بگذارید و با دیدگاه مثبت، انتخابی مناسب داشته باشید.
۱۱. بعضی دختر خانم ها که تحصیل و شغل مناسبی دارند، فکر می کنند به دلیل رفع نیاز مالی می توانند از موضع بالا صحبت کنند و به کمک یک مرد احتیاج ندارند. این دختر خانم ها با این طرز تفکر سد بزرگی مقابل خودشان ایجاد می کنند و نمی توانند درست انتخاب کنند، چون مدام دیگران را از خود می رنجانند.
۱۲. ایثار و فداکاری بیش از حد، به دیگران بیش از خود فکر کردن و نیاز دیگران را به خود مقدم دانستن اشتباه بزرگی است که بعضی دخترها مرتکب می شوند. اگر به هر دلیل بار مسوولیتی به دوش شماست قبول؛ اما باید اول به خودتان، نیازهایتان و آینده شخصی تان فکر کنید و موقعیت ها را از دست ندهید.
اهداف تــو منهای تردیدهای تــو مساویست با موفقیت تــو
منطقه تفریحی عباس آباد در شمال کشور
.